تسویه و تصفیه

✎ نویسنده: رامین مجاب

📅 تاریخ نگارش: ۱ بهمن ۱۳۹۹

🕑 مدت‌زمان مطالعه: ۵ تا ۸ دقیقه


سه سال پیش با پیشنهاد دکتر سپهوند درگیر مطالعه‌ای در رابطه با سیستم RTGS شدم. البته متوجه نشدم مقاله‌ای که نوشته شد به کجا رسید. در هر حال، هر از چندی درگیر بحث‌های مرتبطش می‌شوم. مشکل اصلی که من رو به نوشتن واداشت، دو واژه تصفیه حساب و تسویه حساب در فارسی و clearing و settlement در بحث مبادلات است. آیا یک تناظر یک به یک بین اینها باید برقرار باشد؟ در اینجا توضیح می‌دهد که نه؛ بحث اصلی بر سر انتخاب یکی از این واژه‌ها برای settlement است.


اول بهتر است این واژه‌ها را از نظر تخصصی بررسی کنیم. یک واژه‌نامه توسط bank for international settlements منتشر می‌شود که می‌توانید از این لینک آنرا بیابید. رفرنس خوبی برای این بحث است.

فرض کنید که شما به یک نفر پولی را منتقل می‌کنید و در این نقل‌وانتقال دو بانک درگیر می‌شوند. هر دوی این بانک‌ها اطلاعات رو به یک اتاق‌پایاپای مرکزی می‌فرستند. فقط شما درگیر نقل‌وانتقال پول نیستید و عده دیگری هم این کار را انجام می‌دهند. برای همین در اتاق پایاپای اطلاعات برای یک مدت‌زمان مشخص تجمیع می‌شود. با پایان یافتن این دوره خالص‌سازی صورت می‌گیرد (اصطلاحاً netting) و مشخص می‌شود که هر کدام به‌طور خالص چقدر به دیگری بدهکار یا طلب‌کار است. وقتی مبلغ خالص‌سازی‌شده پول بین بانک‌ها منتقل می‌شود، می‌گوییم که فرایند settlement‌ خاتمه یافته است. نکته مهم اون هست که settlement در تعریف یک بار حقوقی دارد و با پایان یافتنش تعهدات پولی و غیره از منظر حقوقی ادا می‌شود. از واژه‌نامه:

settlement: The discharge of an obligation in accordance with the terms of the underlying contract.

آیا برای این واژه، «تصفیه» به کار ببریم یا «تسویه»؟

برای اینکه خالص‌سازی رو توضیح بدهم، ماتریسی را تصور کنید که در سطر i و ستون i اون یکی از همین بانک‌ها نشسته است. در سطر j و ستون j یکی دیگر از این بانک‌ها نشسته است. در کار پژوهشی که کردیم و با توجه به داده‌هایی که داشتیم، فکر می‌کنم «ماتریس تبادلات دوطرفه‌»ای که من ساختم ۲۱ سطر و ستون داشت. اگر i به j پولی طلبکار بشود، درایهٔ i-j آن به‌اندازه مبلغ آن پول اضافه می‌شود. خالص‌سازی از طریق جمع‌زدن سطرها و ستون‌ها انجام می‌شود و عملاً یک بازیگر (همان اتاق پایاپای) و دارای منابع کافی وارد بازی می‌شود. باز هم به کار پژوهشی خودمان رفرنس بدهم، فکر می‌کنم داده‌هایی که داشتیم در نتیجه همین فرایند خالص‌سازی، اینگونه بودند که جمع سطرها و ستون‌ها را داشتیم (که البته با maximum entropy و اینها سعی کردیم نقاط داخلی را برآورد کنیم). خب این را هم از واژه نامه بخوانیم:

net credit (or debit) position: A participant’s net credit or net debit position in a netting system is the sum of the value of all the transfers it has received up to a particular point in time less the value of all transfers it has sent. If the difference is positive, the participant is in a net credit position; if the difference is negative, the participant is in a net debit position. Depending on the circumstance, these net positions may be calculated on a bilateral or multilateral basis.

این همان تفاوت جمع اعداد یک سطر و ستون هست (یا قرینهٔ اون). در هر حال، این بحث خالص‌سازی می‌تواند جزئی از clearing باشد. البته بهتر است که واژه‌نامه را هم نگاهی بیاندازیم:

clearing: The process of transmitting, reconciling and, in some cases, confirming transactions prior to settlement, potentially including the netting of transactions and the establishment of final positions for settlement. Sometimes this term is also used (imprecisely) to cover settlement. For the clearing of futures and options, this term also refers to the daily balancing of profits and losses and the daily calculation of collateral requirements.

چند تا نکته: الف. عمدهٔ فرایندهایی که قبل از settlement انجام می‌شود همان clearing است؛ ب. اگر آدم خیلی دقیقی مقابل‌تون نبود، ممکن است این واژه را برای settlement هم به‌کار ببرد؛ ج. در بحث‌های futureها و optionها، این واژه ارتباط معنایی با balance کردن (یا همون تسویه) پیدا می‌کند.


نقل‌قولی از این لینک از آقای رضا شکرالهی بخوانیم:

معنای لغوی تصفیه و تسویه روشن است و بحثی در آن‌ها نیست. تصفیه یعنی پاک کردن، صاف کردن، پالایش و عناصر بیگانه را از چیزی بیرون کردن و، در معنای دقیق عربی، خالص کردن. همچنان‌که مثلاً خون را تصفیه می‌کنیم نه تسویه. تسویه هم یعنی مساوی کردن، هموار و هم‌سطح کردن یا، به تعبیر دهخدا، راست‌کردگی و برابری. همچنان‌که در حسابداری‌ها وقتی بستانکاری را با بدهکاری برابر می‌کنند، به آن می‌گویند تسویه نه تصفیه. پس در معنای هر یک از این دو لغت بحث و اختلافی نیست. [. . .] در مسائل مالی، هر دو صورتِ تصفیه حساب و تسویه حساب کاربرد دارد. فقط باید دید مقصود چیست. تسویه حساب را، همان‌طور که در مثال قبل گفتم، وقتی به کار می‌برند که مقصود ایجاد موازنه‌ مالی و مساوی کردن حساب باشد. مثلاً رابطه‌ مالی میان دو شرکت یا فرد در طول یک دوره‌ زمانی رابطه‌ای است متغیر با دو ردیفِ بستانکاری و بدهکاری. تسویه حساب وقتی به کار می‌رود که بین این دو ردیف موازنه برقرار کنند بی‌آن‌که حساب یا رابطه‌ مالی بسته شود یا پایان پذیرد. اما اگر سال مالی یا مدت قرارداد به پایان رسیده باشد یا معامله‌ای، هرچند کوچک و در یک لحظه، به آخر رسیده باشد، با پرداخت هرگونه بدهکاری و دریافت هرگونه بستانکاری، حساب مالی را صاف می‌کنند و به آن می‌گویند تصفیه حساب. با این وصف می‌بینید که در امور مالی، تسویه و تصفیه حساب هر دو کاربرد دارند و گاه هم‌زمان رخ می‌دهند. ساده‌تر این‌که، در امور روزمره، شما حساب‌تان را معمولاً با دیگران صاف می‌کنید (تصفیه‌ حساب) ولی در امور بانکی و روابط مالیِ حسابداری‌ها، تسویه‌ حساب بیشتر رخ می‌دهد و تصفیه حساب اغلب بعد از تسویه انجام می‌شود.

دیدیم که settlement بعد از clearing رخ می‌دهد. با توجه به آخرین جمله ممکن است بگوییم که بهتر است تسویه را برای clearing و تصفیه را برای settlement به‌کار ببریم. ولی فکر می‌کنم اگر صرفاً بر این جمله تکیه نکنیم، می‌توانیم برای از هردوی این ترجمه‌ها استفاده کنیم. مثلاً به عنوان یک قاعده، اگر رابطه مالی ادامه‌داربود از تسویه و اگر ادامه دار نبود از تصفیه استفاده کنیم. مثلاً این قاعده منافاتی با ترجمه bank for international settlement به «بانک تسویه حساب‌های بین‌المللی» ندارد.

حالا اینکه برای ترجمه clearing چه واژه‌ای انتخاب کنیم، ایده‌ای ندارم هرچند فکر کنم واژه «تهاتر» خوب باشد. توجه کنید که ترجمه clear از زبان انگلیسی که معنی پاک کردن می‌دهد و به تصفیه نزدیک‌تر است. از آن طرف clearing house را داریم که فکر می‌کنم اتاق پایاپای ترجمه می‌شود. البته، اگرچه داخلش واژه clearing هست، ولی ممکن است settlement هم در اون انجام بشه. از واژه‌نامه:

clearing house: A multilateral system or arrangement that provides its participants with clearing services for payment instructions, securities transactions, derivatives transactions, and in some cases, settlement services.

(توی پرانتز بگویم که در واژه‌نامه این دو کلمه را به هم نچسبانده است).


«تمامی حقوق محفوظ است»