یک قومِ Homo sapien هم وجود دارد که به «داده» واکنش نشان میدهند؛ هنگامی که میفهمند جایی «داده»ای وجود دارد، مثلِ گالوم وقتی حلقه فورودو را میبیند، چشمهایشان گِرد و گود میشود، نفسنفسزنان، دل از دست میدهند، دست بر چانه میگذارند که «نکند حقیقتی آن میان پنهان مانده باشد». تا با عشقشان، نه ببخشید تا با لپتاپشان خلوتی بیابند، چشمهای همسرشان را میپایند و فرزندانشان را میپیچانند.
بگذریم. صبح فهمیدم که سازمان ثبتاحوال فرآوانی نامها را گزارش میکند. جایی هم تحلیل از آن شده و روند نامهای مذهبی را بررسی کرده بود. لینک رشته توییت. در هر حال، چون موضوع حساسی هست، تصمیم گرفتم که من هم نگاهی به این دادهها بیاندازم. چند نکته در رابطه با دادههای خام وجود دارد که در ادامه مینویسم.
دادههای خام
تا بحث داده است در پرانتز بگویم که یک گونهٔ انسان دیگر هم وجود دارد که اتفاقاً آنها هم به داده حساساند؛ یا با ناموسشان اشتباهشان میگیرند، یا با آشغالهای انباری خانههایشان، یا چه میدانم، غارهایشان. اینها تا آن دسته اول را دقمرگ نکنند، ول نمیکنند.
بگذریم، دادههای خام را در این لینک میتوانید بگیرید.
نه، نمیشود که بگذریم. آخر این چه وضع گزارش داده است. بهخدا سروسامان دادن به دادهها کاری ندارد. سری به سایتهای خارجی بزنید، ببینید خدمات دادهای آنها چگونه است، ببینید شرمنده نمیشوید. اصلاً چرا ۵۰ نام آخر، مگر چقدر سخت است که تمام اطلاعات را در اختیار بگذارید؟
بگذریم؛ چند نکته کلی و جزئی:
البته مشکلات همانطور که در نمودارهای این یادداشت خواهید دید، اساسیتر از این حرفهاست. در هر حال، من دادهها را تا آنجا که میتوانستم با کپی-پیست در یک فرمت لانگ گذاشتم. فایلش را اینجا میگذارم.
گروهبندی
همانطور که گفتم، روند تغییر نامهای مذهبی نکته اصلی است. با این حال، نمیتوان صرفاً بر نام «محمد» یا «فاطمه» تکیه کرد. نامهای ترکیبی زیاد هستند. بنابراین من نامها را به دو گروه تقسیم کردم. نخواستم مثلاً ریشه آنها را بررسی کنم که مثلاً عربی هستند یا فارسی. اگر احساس کردم نامی مذهبی است، آنرا در آن گروه گذاشتم. پس سلیقه تا اندازهای تأثیرگذار است. حسم میگوید نتایج به این موضوع حساس نیست. فایل را گذاشتم، تغییرش ساده است. اگر نتیجه متفاوتی گرفتید، اطلاعرسانی کنید.
کلاً در این دیتابیس ۲۱۵ اسم یکتا دیده میشود. بعضی «فاصله» اضافی دارند. من آنها را تنظیم نکردم. نامهای زیر را جزء گروه مذهبیها گذاشتم:
زینب، ابراهیم، ابوالفضل، احمد، احمدرضا، اسرا، اسما، اسماء، امیر علی، امیر محمد، امیرحسین، امیررضا، امیررضا ، امیرعباس، امیرعلی، امیرعلی ، امیرمحمد، امیرمهدی، امین، ثنا، جواد، حامد، حانیه، حدیث، حدیثه، حسن، حسین، حمیدرضا، راضیه، رضا، رقیه، زهرا، زینب، سبحان، سجاد، سعید، سمیه، سیده فاطمه، طاها، عباس، علی، علیرضا، علی ، علی اصغر، علی اکبر، علی رضا، علیرضا، فاطمه، فاطمه زهرا، فاطیما، فائزه، کوثر، مجتبی، محدثه، محسن، محمد، محمد ، محمد رضا، محمد طاها، محمد مهدی، محمدامین، محمدپارسا، محمدجواد، محمدحسین، محمدرضا، محمدصدرا، محمدطاها، محمدعلی، محمدمتین، محمدمهدی، محمدیاسین، مرتضی، مرضیه، مصطفی، معصومه، مهدی، مهدیار، مهدیه، نازنین زهرا، نرجس، نرگس، هادی، یاسین، یسنا، یوسف، یونس
شاید با خواندن نامهای فوق بگویید که تقسیمبندی ایراد دارد. مثلاً خودم روی «سبحان» و «ستایش» و اینها بحث دارم. در هر حال، بعید است اینکه یک نام را بین گروهها جابهجا کنیم، نتیجه نهایی را خیلی عوض کند. اگر بخواهیم خیلی مته به خشخاش بگذاریم، باید به مذهبی بودن نامهای مختلف وزن بدهیم. راستش را بخواهید، کیفیت گزارش دادهها باعث شد که بیخیال این کار بشوم.
تحلیل روند
این نامها و آمارهایی که گزارش شده است، چند درصد از نامهای کل هستند؟ دادههای متولدین در مرکز آمار گزارش میشود. پس کل رقم متولدین به تفکیک پسر و دختر را داریم. مجموع دادههای فراوانی نامها را هم داریم. پس میتوانیم روندهای زیر را ترسیم کنیم:

فارغ از اینکه سال ۹۳ دادههای نام متولدهای دختر را نداریم و احتمالاً دادههای سال ۱۳۸۰ هم خطا دارند. همینطور سالهای ۸۳ و ۹۲ یک اتفاقاتی افتاده است. البته مهم نیست (دورههای گذار قوه مجریه؟!). روند کلی مشخص است. یک حقیقت مهم از روندهای نزولی برداشت میشود: در طول زمان، واریانس نامگذاریها افزایش یافته است. یعنی الان خانوارها نامهای پراکندهتری را برای فرزندانشان انتخاب میکنند. نکته دیگر آن است که تنوع در نامگذاری دختران بیشتر است؛ اگر دقت کنید، نمودار نام دخترها پایینتر است.
به دو صورت میتوانیم روند نامهای گروه مذهبی را نرمال کنیم. میتوانیم بر مجموع فرآوانی ۵۰ نام تقسیم کنیم. همینطور میتوانیم بر تمام نامها (دادههای مرکز آمار) تقسیم کنیم. روند تغییرات چندان متفاوت نیست. من نتایج گزینه دوم را گزارش میکنم، تا دادههای ثبتاحوال با دادههای مرکز آمار محک بخورند و البته کیفیت دادهها نمایان شود:

روند نزولی است. پس، تمایل به انتخاب نام مذهبی (با آن کیفیتی که توضیح داده شد) در سالهای اخیر کاهش یافته است. آیا بین دختر و پسر فرق میکند؟ بعید است. لازم است با دادههای معتبرتری معناداری را بررسی کرد. اما آیا این روند کاهشی با گذر زمان شدیدتر شده است؟ راستش را بخواهید، من روند درجه ۲ میبینم. یعنی اگر رگرسیون اجرا کنید، بعید نیست ضریب \(t^2\) معنادار باشد. در هر حال، باید قبل از آن از دادهها مطمئن شوید. بنابراین، احتمالاً این سخن معتبر باشد که با گذر زمان، جامعه از نامهای مذهبی بیشتر دورتر میشود.
بحث
آیا باید بگوییم این بدان معناست که جامعه ما غیرمذهبیتر میشود؟ نه، این گزاره صرفاً با تکیه بر این دادهها معتبر نیست. بخشی از روند نزولی به تنوعطلبتر شدن و فاصله گرفتن از سنتها بر میگردد، بخشی از این روند به دوری عمد از اسامی مذهبی. احتمالاً در این دادهها نتوانیم چیزی بیابیم. آیا می توانیم اثرات مدرنشدن را کنترل کنیم و دقیقتر حرف بزنیم؟ بعید میدانم. البته دلیلی هم ندارد. اینگونه سوالها با نظرسنجی جوابهای بسیار مشخصتری خواهد یافت. حسن این روندهای نزولی شاید آن باشد که اهمیت نظرسنجی را گوشزد میکند. یک درجه بالاتر، اهمیت منعطفبودن چهارچوبهایی چون قانون اساسی.
یک نکته جانبی هم بگویم: من خودم نام دخترم را «نیکا» گذاشتم. خودم را پایبند به مذهب میدانم و از بخشهای غیرمذهبی سنت گریزانم. یکبار با یکی از دوستان بانکداری اسلامی بر سر موضوع نامگذاری بحثم شد. بحثی که فکر میکنم از آقای مطهری داشت آن بود که نام مذهبی تأثیر بسیار خوبی در شخصیت فرد باقی میگذارد. خُب مشکل آنجاست که آدمهای بدی با نام ائمه وجود داشتهاند و دارند. پرسشم آن بود که چرا باید نام بزرگی را بر فرزندی بگذاریم که نمیدانیم در آینده چه رفتاری دارد؟
بگذریم؛ یاد گالوم افتادهام:

هرجور دوست دارید تفسیرش کنید: جوری که مسئولین دادههاشان را میبینند. عطش ما برای بهدست آوردن داده. تلاش مسئولین برای محافظت از داده. قیافه ما در نظر مسئولین…