آیا دنیا جای وحشتناکی بود و من حواسم نبود؟ یا جای وحشتناکی نیست و این احساس از واکنشهای بیشازحدم است. مثلاً نتیجه شبکههای اجتماعی است. دردهای بدون درمان زیادی وجود دارد، مثلاً زلزله، با آن وحشت قبل و بعدش. پاییز سال ۹۶ بود که آن هم درب خانه ما را کوبید و به ماشین و خیابان پناه بردیم. آن شب را فراموش نکردهام، اما،شاید هیچ ترسی به این اندازه آینده را مبهم نکرده باشد.
آیا به علم و قدرت تکنولوژی آنچنان مغرور شده بودیم که تصور نمیکردیم چیزی آرامشمان را اینچنین برهم زند؟
«وَسَخَّرَ لَكُم مَّا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا مِّنْهُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لَّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ» جاثیه ۱۳ «و آنچه را در آسمانها و آنچه را در زمين است به سود شما رام كرد همه از اوست قطعاً در اين [امر] براى مردمى كه مىانديشند نشانههايى است».
پس چرا اینگونه به زانو در میآیم؟ آیا برداشتم از این آیه اشتباه است؟ یا نه، اینجا را برای ما رام کردهاند، اما نه برای اینکه خودمان رَم کنیم. این همه نعمت و این همه جنگ و خونریزی و دشمنی و فساد؛ مگر چیز دیگری فرشتگان را ترساند، که ما خودمان تسبیح تو را میگوییم (بقره ۳۰).
بعضی مواقع که حالم خوب است به این فکر میکنم که اینجا یکی از تحققهای یک فرایند تصادفی است؛ همانکه شبیهسازی میشویم. و اینکه آنچه میبینیم یک تحقق خاص و مقدس است، که انتخاب شده است، زیرا تابع هدفی را حداکثر میکند. مثلاً اینکه شاید فقط در این تحقق است که انسانی بهوجود میآید و تا انتها انسان میماند. چه ارزشی دارد دنیای بدون انسان. دهان گرگ و طاووس، کجا با شنیدن از بزرگی یک کهکشان باز میماند؟ یا مثلاً اینکه در هیچ تحققی نیست که انسانی بهوجود میآید و خونی ریخته نمیشود.
اگر اینگونه باشد، شاید این ویروسها هم برای ما رام شده باشند، تا بیشتر رَم نکنیم، و تابع هدفی که نمیدانیم چیست را بیش از حد خودمان آزار ندهیم.
کسی که این دنیای بینهایت را آفرید، فراتر از قدرت اندیشه ما سیر میکند. مخصوصاً ما، ما که سرگردان هیچاش شدهایم. شاید بهتر باشد به این موضوعات نیاندیشیم. ما را چه به شناسایی راز گل سرخ.