میخواستم مقالهای به یک مجله ارسال کنم و میخواستند به تفکیک بنویسم که novelty مقالهام و contribution آن چیست. تعاریف زیر از گوگل استخراج شده است.
Novelty: the quality of being new, original, or unusual.
Contribution: the part played by a person or thing in bringing about a result or helping something to advance.
بهتر است اولی را «تازگی» و دیگری را «سهمدرعلم» ترجمه کنیم. (شاید یکروز در یکجایی که خانواده رد نمیشود، فرایند ارسال مقاله به مجلات بینالمللی را با فرایند ارسال مقاله به مجلات داخلی مقایسه کردم).
تفاوت novelty و contribution چیست؟ در وهله اول به ذهنم رسید که آنچه سهمدرعلم است، باید تازگی داشته باشد و آنچه تازگی دارد، قاعدتاً میتواند سهمی در علم داشته باشد. به این هم فکر کردم که ممکن است تازگی جزئی از سهمدرعلم باشد. کمی در اینترنت پرسه زدم و مثال زیر را از این لینک یافتم:
فرض کنید که شما با یک مجموعه داده بزرگ کار میکنید، اما تا کنون کسی الگوریتم x را استفاده نکرده است. شما الگوریتم x را استفاده میکنید و متنی مینویسید و آنرا برای انتشار ارسال میکنید. شما کار جدیدی انجام دادهاید (کارتان novelty داشته است) اما الزاماً سهمی در علم ندارید (contribution ندارید) مگر آنکه نشان دهید که الگوریتم x به فلان دلیل بهتر از دیگر الگوریتمهاست.
مهمترین نکتهای در بررسیهایم به آن رسیدم آن است که عنصر سلیقه نقش پررنگی دارد و این مباحث از یک مجله به مجله دیگر متفاوت است. به این معنی که نمیتوان یک تعریف مشخص از این واژهها یافت.
برخی نکات مفید که یافتم یا حدس زدهام به شرح زیر است:
اگر بخواهم تقسیمبندی مشخصی ارائه کنم، توضیح تازگی بیشتر به بخش مقدمه یا مرور ادبیات مقاله محدود میشود، اما سهمدرعلم به بخش تجربی و نتایج آن مرتبط است. یعنی مقالات با توضیح تازگی شروع میشوند و با توضیح سهمدرعلمشان به پایان میرسند.
ممکن است novelty با واژه originality همراه شود. ممکن است با relevence همراه شود. تازگی اهمیت مقالات را میرساند. البته اهمیت فقط به تازگی مربوط نمیشود و مثلاً تابعی از اهداف و خطمشیهای مجله و حتی سهمدرعلم آن نیز هست. قاعدتاً تیم سردبیری که اهمیت مقاله را بررسی میکنند، به این موضوعات نیز ورود میکنند. واگذاری وظیفه سنجش تازگی و سهمدرعلم (و بهطورکلی سنجش اهمیت مقاله) به تیم سردبیری و وظیفه سنجش صحت علمی مقاله به داور علمی مطلوب است. صحت علمی چیزی است که به سهمدرعلم معنا میدهد، چرا که مقاله غلط بههیچعنوان نمیتواند سهمدرعلم داشته باشد. قبلاً یادداشتی درخصوص اهمیت ارزیابی مدل نوشتم که به موضوع صحت علمی مربوط میشود.
به بیان دیگر، بهتر است تازگی و سهمدرعلم را شروط لازم قلمداد کنیم. شروط کافی صحت علمی است. توجه کنید که سهمدرعلم داشتن اما تازگی نداشتن وضعیت جالبی نیست و به یک مقاله علمی خوب نمیرسد. در مثال فوق، فرض کنید که شما صرفاً دلیل دیگری ارائه میکنید که الگوریتم x بهتر است. اگر ما پذیرفته باشیم که این الگوریتم بهتر است، این دلیل جدید چه ارزشی دارد؟!
سهمدرعلم داشتن و تازگی داشتن مکمل یکدیگرند. سهمدرعلم، ارزشمندی و بیهوده نبودن کار تازهمان را نشان میدهد. مکانیسمها و چهارچوبهای متفاوتی در اطراف ما وجود دارد، نظیر بانکداری بدون ربا یا تحریم. اینها به سوالاتی ختم میشوند که بهخودی خود جدید هستند و مخاطب نیز دارند. با این حال، صرف تازه بودن سوال را نباید بااهمیت بودن کار قلمداد کرد. حتی اگر چنان شود، آنها را نباید بدون داشتن سهم علمی قابل توجه پذیرفت. فرض کنید شما دستهای فردی را به یک اسب و پاهایش را به اسب دیگر میبندید و او را میکشید و این سوال را مطرح میکنید که چه زمان طول میکشد تا فرد دو نیم شود. سوال تازه است، اما باید پرسید که سهمش در چهارچوب موردبررسی چقدر است.[۱]
نوع مقاله در تعریف این واژهها اهمیت دارد. مثلاً این تفکیک وقتی به مقالات مرور ادبیات (literature review) میرسیم، سخت میشود.
[۱] این مثال را وقتی نوشتم که هنوز خبر نرسیده بود که در یکی از مراکز علمی کشور، دو حالت قطعکردن سر یک پرنده را بررسی کردهاند؛ یکی قطع باسرعت زیاد و دیگری قطع با سرعت آهسته و نتایجشان را در قالب یک مقاله ارائه کرده بودند. نگرانیام از اینکه این مثال خیلی عجیب است برطرف شد.