‌پله‌های طرقی

✎ نویسنده: رامین مجاب

📅 تاریخ نگارش: ۲۴ آذر ۱۳۹۷

🕑 مدت‌زمان مطالعه: ۲ تا ۳ دقیقه


احتمالاً ماجرای رستورانی را شنیده باشید که برای آنکه مشتریانش کمتر در انتظار سفارش‌شان بمانند، مقداری غذا را از پیش آماده می‌کرد. یک مشکل وجود داشت: برآوردها دقیق نبودند و آخر شب مقداری غذا دور ریخته می‌شد. یکبار که صاحب رستوران آنرا دید، برآشفت که این حجم دورریز پذیرفته نیست و پول مرا هدر ندهید. تصمیم بر آن شد که از پیش چیزی آماده نشود و فرایند آماده کردن سفارش‌ها پس از دریافت سفارش آغاز شود. صاحب رستوران دیگر دورریزی ندید، اما سودش نیز زیاد نشد. افزایش زمان بین سفارش و سرو غذا، تعداد مشتریان را کاسته بود.

در قامت یک تصمیم‌گیر یا مدیر، همیشه باید مراقب باشیم چه‌چیزی را اندازه‌گیری می‌کنیم. وزارت علوم یکی از آن تصمیم‌گیرهایی هست که واقعاً این موضوع را درک نکرده است. منظورم اندازه‌گرفتن تعداد مقالات و کتاب‌ها و زمان تدریس هیئت علمی‌هاش برای ارتقاء و افزایش حقوق‌شان است.

مقاله‌ای را برای یک داور ارسال کردم. اصلاحات اساسی داد؛ به این معنی که پس از پاسخ نویسنده، مقاله را بار دیگر برای بررسی بنده ارسال کنید. بار دوم گفت که این مقاله کپی‌برداری از مقاله «فلان» ایشان است که «فلان‌جا» چاپ شده و «برخورد جدی کنید». راست می‌گفت. بررسی که کردم، صرفاً کپی-پیست بود. تقریباً ۹۰ درصد جملات یکی بود. داور، نویسنده سوم مقاله چاپ شده و ارسال‌کننده مقاله جدید، نویسنده دوم آن مقاله بود.

به‌عبارت دیگر: اولاً، یک نویسنده مقاله قبلیش را برای چاپ مجدد و با یک عنوان متفاوت برای ما ارسال کرده بود. از این اتفاقات زیاد می‌افتد. همین چند روز پیش دو مقاله به این دلیل رد شدند. اصلاً یکی از شگردهای ارتقاء است. بعضی مواقع قبل از چاپ دستگیر می‌شوند، بعضی مواقع نیز مقاله چاپ می‌شود. کلاً برای همین است که سیستم‌های مقایسه مقالات ایجاد شده است.
ثانیانش جالب تر است: داوری که مقاله خود را داوری کرد و متوجه نشد مقاله خودش است، و اصلاحات اساسی داد. یعنی مقاله خودش را بدون تغییرات اساسی نپذیرفت!

بگذریم. اتفاق‌های مشابه (البته نه به این تابلویی) هر از چندی رخ می‌دهد. امیدی به تغییر هم نیست. در اینجا هم در همان «دُوری» گرفتاریم که بقیه مسائل را اسیر کرده است. عمده تصمیم‌گیرنده‌ها کسانی هستند که با پلکان همین سیستم تصمیم‌گیرنده شده‌اند. اگر کسی هم نیتش خیر باشد، واقعاً راه‌حلی ندارند. هر تغییری مخالفت سیل بزرگی از ذی‌نفعان را به سمتش سرازیر می‌کند.

تقریباً راه برای تصمیم‌گیرنده شدن جوان‌ترهایی که هنوز آلوده این سیستم نشده‌اند، بسته است. بعضاً مقررات مناسب را محدود به رتبه دانشیاری و استاد تمامی می‌کنند. در بقیه موارد نیز که مقرراتی وجود ندارد، اعتماد به جوان‌ترها نیست، یا منفعتی در انتخاب آنها نیست.

(البته این را باید اظهار کنم که خودم استادیار هستم و بنابراین ذینفع اظهارات فوق؛ یعنی احتمال بدهید که این اظهارنظر از سر خودخواهی باشد؛ خدا می‌داند)

باز هم بگذریم. آنچه باعث شد این سطرها را بنویسم، ماجرای فوق بود. این را نیز بگویم که املاء صحیح در عنوان «ترقی» است.


«تمامی حقوق محفوظ است»