احتمالاً ماجرای رستورانی را شنیده باشید که برای آنکه مشتریانش کمتر در انتظار سفارششان بمانند، مقداری غذا را از پیش آماده میکرد. یک مشکل وجود داشت: برآوردها دقیق نبودند و آخر شب مقداری غذا دور ریخته میشد. یکبار که صاحب رستوران آنرا دید، برآشفت که این حجم دورریز پذیرفته نیست و پول مرا هدر ندهید. تصمیم بر آن شد که از پیش چیزی آماده نشود و فرایند آماده کردن سفارشها پس از دریافت سفارش آغاز شود. صاحب رستوران دیگر دورریزی ندید، اما سودش نیز زیاد نشد. افزایش زمان بین سفارش و سرو غذا، تعداد مشتریان را کاسته بود.
در قامت یک تصمیمگیر یا مدیر، همیشه باید مراقب باشیم چهچیزی را اندازهگیری میکنیم. وزارت علوم یکی از آن تصمیمگیرهایی هست که واقعاً این موضوع را درک نکرده است. منظورم اندازهگرفتن تعداد مقالات و کتابها و زمان تدریس هیئت علمیهاش برای ارتقاء و افزایش حقوقشان است.
مقالهای را برای یک داور ارسال کردم. اصلاحات اساسی داد؛ به این معنی که پس از پاسخ نویسنده، مقاله را بار دیگر برای بررسی بنده ارسال کنید. بار دوم گفت که این مقاله کپیبرداری از مقاله «فلان» ایشان است که «فلانجا» چاپ شده و «برخورد جدی کنید». راست میگفت. بررسی که کردم، صرفاً کپی-پیست بود. تقریباً ۹۰ درصد جملات یکی بود. داور، نویسنده سوم مقاله چاپ شده و ارسالکننده مقاله جدید، نویسنده دوم آن مقاله بود.
بگذریم. اتفاقهای مشابه (البته نه به این تابلویی) هر از چندی رخ میدهد. امیدی به تغییر هم نیست. در اینجا هم در همان «دُوری» گرفتاریم که بقیه مسائل را اسیر کرده است. عمده تصمیمگیرندهها کسانی هستند که با پلکان همین سیستم تصمیمگیرنده شدهاند. اگر کسی هم نیتش خیر باشد، واقعاً راهحلی ندارند. هر تغییری مخالفت سیل بزرگی از ذینفعان را به سمتش سرازیر میکند.
(البته این را باید اظهار کنم که خودم استادیار هستم و بنابراین ذینفع اظهارات فوق؛ یعنی احتمال بدهید که این اظهارنظر از سر خودخواهی باشد؛ خدا میداند)
باز هم بگذریم. آنچه باعث شد این سطرها را بنویسم، ماجرای فوق بود. این را نیز بگویم که املاء صحیح در عنوان «ترقی» است.